وقتی گفتوگوی همسران را میشنوید، بهخصوص قسمتهایی که در آن همسرشان را با دیگری مقایسه میکنند، به نظرتان خیلی عادی میرسد؟ وقتی همسرتان در گلایههایش میگوید دوست ندارد او را با دیگری مقایسه کنید تعجب میکنید؟ خب شاید شما هم شبیه خیلی از همسرانی باشید که حواسشان نیست در بحثها و حتی در گوشزدهایشان دارند از مقایسهکردن استفاده میکنند.
بعضیها آنقدر به این روش عادت کردهاند که دیگر توجهشان را جلب نمیکند. ممکن است این الگویی باشد که زیاد آن را دیده باشید و پدر و مادرتان در مورد یکدیگر یا حتی یکی از والدینتان در مورد خودتان به کار گرفته باشند. مثلا اگر در کودکی والدینتان برای تشویق به درسخواندن بیشتر، شما را با فرزندان خاله و دایی و عمو مقایسه میکردهاند، خب این احتمال وجود دارد که شما هم وقتی میخواهید به همسرتان بفهمانید از او انتظار تغییر دارید، یک الگو در فامیل را به رُخش بکشید.
قبل از هر چیزی با خودتان مرور کنید که چهقدر ممکن است از این روش استفاده کنید. حتی میتوانید مطلبی که در اینجا میخوانید را با همسرتان در میان بگذارید و از او بپرسید آیا پیشآمده ناخواسته او را با کسی مقایسه کنید؟ شاید شما یادتان نباشد اما احتمال زیادی دارد که همسرتان یادش مانده باشد.
مقایسه از کجا میآید؟
برای همهی آدمها پیش میآید که در ذهنشان، افراد را با هم مقایسه کنند. مثلا یک خانم وقتی میبیند همسر خواهرش، برای تولدش او را غافلگیر کرده، احتمالا یکی از اولین چیزهایی که به ذهنش میرسد این است که آخرین باری که همسر خودش او را غافلگیر کرده کی بوده است. این مقایسه ضرورتا همیشه بد نیست. ما از طریق مقایسهها الگوهای رفتاری آدمها را کمی بهتر درک میکنیم و در ذهنمان با نوعی دستهبندی، یکسری میانبر برای بهتر و سریعتر درککردن آدمها درست میکنیم.
وقتی مقایسه به این شکل در ذهن شکل بگیرد، تفاوتها بیش از آنچه هستند به نظر میرسند و دچار خطای بزرگبینی و در عین حال کوچکبینی میشویم. وقتی در ذهنمان این ساختار را بسازیم که مثلا شوهر خواهرم از شوهر من موفقتر است، یا همسر پسرخالهام یک زن زندگی واقعی است نه همسر من، دائم به دنبال نکاتی برای اثبات این تفاوت خواهیم بود و خوبیهای او را بزرگتر میبینیم و خوبیهای همسر خود را کوچکتر؛ اما برعکس بدیهای همسر خود را بزرگتر از آنچه هست میبینیم و بدیهای فرد دیگر را به احتمال زیاد اصلا نمیبینیم. شاید فکرکنید نه! امکان ندارد به این بدی باشد! خب، اگر به مقایسهکردن عادت کرده باشید، کافیست کمی آخرین افکار مقایسهایتان را بازنگری کنید و ببینید چهقدر این الگو در شما وجود داشته است.
مقایسه به این صورت باعث میشود یادمان برود که هر فرد، منحصربهفرد است و ویژگیهای مثبت و منفی خودش را دارد. درعینحال مثل یک عینک قوی، نمیگذارد افراد را همانطور که هستند ببینیم. این اولین و بزرگترین خطر مقایسه است که با خودش نتایج بعدی را هم به دنبال خواهد داشت.
هدفمان از مقایسه چیست؟
وقتی مقایسه به زبان میآید معمولا دو هدف وجود دارد: اولین و رایجترین هدف استفاده از مقایسه در مکالمات همسران، تشویق و ترغیب همسر به تغییر است. فکر میکنید وقتی به همسرتان میگویید: «اگه رسیدن به اینقدر درآمد نشدنی بود، پسرعمهی فریبا هم از پسش برنمیآمد»، یا، «یعنی خیلی سخته که وقتی از سر کار برمیگردی یککمی هم به خانه برسی؟! کار تو که از کار خواهرم سختتر نیست تازه شرکتتون هم زودتر تعطیل میشه، من فقط میخواهم یککم یاد بگیری به من توجه کنی، نمیبینی شوهر مریم چهجوری همه جا نشان میدهد که به او توجه دارد؟» یا «فکر نمیکنی وقتش شده روی رفتار و حرفزدنت یککم کار کنی و بیشتر شبیه یک خانوم حرف بزنی؟ عروس خاله با اینکه هفتهشت سال از تو کوچکتره، همهجا بهعنوان یک خانوم موقر و آرام قبولش دارند» و خیلی جملات دیگر، باعث میشوید همسرتان ناگهان ساکت شود، تفکر عمیقی در مورد مثالی که شما زدید بکند و بگوید: «راست میگویی، چرا تا به حال خودم به این موضوع فکر نکرده بودم، سعی میکنم من هم همین کار را بکنم.» و شما خیلی از نقش مربیگری خوبی که ایفا کردید راضی خواهید بود؟ نه! اصلا چنین اتفاقی در ذهن او نمیافتد.
هدف دوم کسانی که همسر خود را با دیگری مقایسه میکنند این است که او را عصبانی و ناراحت کنند. فکر میکنم به اندازهی کافی روشن است که این روش، چه نتایجی دارد و مادامیکه به دنبال چنین نتیجهای در رابطه باشید، اوضاع بهتری نخواهید داشت.
مقایسه شدن چه تأثیری روی همسرتان دارد؟
وقتی همسرتان را با دیگری مقایسه میکنید، ممکن است ناخواسته باعث شوید این پیامها به ذهنش خطور کند:
- من به اندازهی کافی خوب نیستم و برای همسرم به اندازهی کافی قابلقبول نیستم. من کسی نیستم که همسرم بتواند کنارم بماند و به من افتخار کند.
- همسرم به شخص دیگری بیشتر از من گرایش پیدا کرده است و هر کاری که او میکند، بیشتر از من به چشمش میآید.
- همسرم مرا مثل قبل دوست ندارد و به دنبال بهانه است.
- من نمیتوانم همانی که هستم باشم. با اینکه همسرم از قبل میدانست من چهطور فردی هستم، حالا دائم میخواهد مرا تغییر دهد و دیگر مرا آنطور که خودم هستم نمیخواهد.
- نکند همسرم به فردی که دائم او را به رخ من میکشد، علاقهمند شده است؟
جمله معروفی هست که می گوید:درون زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید. مقایسه همسر خود با دیگر نادرست است. وقتی قرار است مهمان به خانه شما بیاید، همه چیز را مرتب می کنید. زندگی، شخصیت و روابط دیگران هم تزئین شده و مرتب شده، در معرض دید شما قرار می گیرد پس به جای خیره شدن به دیگران و مقایسه آنها با همسرتان، به کسی که انتخاب کرده اید، احترام بگذارید، او را همانطور که هست بپذیرید و دوست داشته باشید.
هر کدام از شما دوست دارید برای شریک زندگی تان «یگانه» باشید.زمانی خانه بزرگ یا کوچک تان، خانه ای واقعی می شود و حس آرامش را به شما القا می کند که هر دوی شما بدانید همانطور که هستید، درنظر شریک زندگی تان بهترین است و برای دوست داشتن و دوست داشته شدن، نیازی نیست تغییر کنید و یا شبیه فرد دیگری شوید. اما گاهی عادت به «مقایسه کردن» پایش به رابطه تان باز می شود و زنگ خطری است برای اینکه حس خوشایند باهم بودن تان تغییر کند.
همیشه پای یک تفاوت در میان است
به سر انگشت های خود خوب دقت کنید. انگشتان شما آنقدر منحصر به فرد است که در دنیا شخص دیگری پیدا نمی شود که شیارهای سرانگشتش با شما مطابقت کند. وقتی این تفاوت را می پذیرید، چطور تفاوت بین همسرتان با همسر دوست تان را قبول ندارید؟ تا به حال از اینکه چرا گل ها رنگ های مختلف دارند یا هر ماده غذایی بو و طعم متفاوتی دارد، تعجب کرده و یا عصبانی شده اید؟ تفاوت هاست که دنیا را زیباتر می کند. وقتی صحبت از دنیای انسان ها و روابط به میان می آید، اصل تفاوت های فردی مهم ترین چیزیست که باید بپذیرید. همانطور که شما هم با همجنسان هم سن و سال خود تفاوت های زیادی در عادات، علایق و روش زندگی دارید، همسرتان هم از این قاعده مستثنی نیست.
اگر همسر خواهر شما اهل گشت و گذار و عاشق جورکردن بساط آتش و جوجه و تفریحاتی از این مدل است، دلیلی ندارد که همسر شما هم همینطور باشد. چه کسی گفته است نشانه یک مرد خوب، علاقه به پیک نیک های آخر هفته است؟ شاید خواهرتان در دلش از اینکه مجبور است هر آخر هفته بار و بندیل ببندد و با بچه های کوچک راهی طبیعت شود چندان دل خوشی نداشته باشد. شاید هم این صفت خیلی خوبی برای یک مرد باشد اما همسرتان که قرار نیست جامع همه خوبی ها باشد، مگر خود شما چنین هستید؟ علایق و توانایی های همسر شما با تمام آدم های دنیا متفاوت است و این اصلا به معنی بدبودن او نیست. هر گاه چنین فکری به سراغ تان آمد، به سرانگشتان خود نگاه کنید و با خود بگویید تفاوت هاست که دنیا را زیبا می کند.
ورود ممنوعی بزرگ در ذهن شما
همه چیز از ذهن شما شروع می شود. وقتی همسرتان به خانه می آید و طبق توصیه شما میوه خریده اما در کیسه ها، میوه خراب هم وجود دارد، طبیعی است که شما از اینکه همسرتان نمی تواند اجناس خوب و نامرغوب را از هم تشخیص دهد، ناراحت شوید اما طبیعی نیست که به او بگویید برادرت همیشه بهترین میوه ها را می خرد. اینکه همسرتان دقت در خرید میوه ندارد، می تواند علت های مختلفی داشته باشد. شاید در طول زمان و با همراهی او در هنگام خرید، این مشکل حل شود، شاید هم تا آخر خرید کننده خوبی نباشد اما علت اصلی مشکل آنجاست که شما فکر می کنید مرد ایده آل کسی است که بتواند هندوانه خوب را سوا کند. برای اینکه دست از مقایسه همسرتان با دیگران بردارید، باید روی ذهن تان کار کنید. وقتی می گوییم مقایسه کردن را خاتمه دهید، منظور مقایسه مثبت نیست. اگر شما همسرتان را در ترازویی با دیگران بگذارید و از سنگینی کفه خوبی هایش حس خوبی داشته باشید، اتفاقا بهترین کار را کرده اید اما وقتی صحبت از نقطه ضعف های همسرتان است و شما ذره بین برمی دارید و مشکلات او را با نقاط قوت دیگران مقایسه می کنید، طبیعی است که از او ناامید شوید. آن وقت است که آژیرخطر رابطه تان به صدا درمی آید. روی ذهن خود کار کنید. درست مانند برنامه های تغییر رفتار، باید مدام در حال مراقبه باشید. نمی توانید کل روز به کاستی های همسرتان در مقایسه با توانایی های دیگران فکر کنید اما زمانی که به خانه برمی گردید، از اینکه خانه تان مانندخانه برادرتان مرتب و با سلیقه نیست، شکایت نکنید. تا چیزی در ذهن شما اتفاق نیفتد، به زبان تان جاری نمی شود. یک تابلوی «مقایسه ممنوع» در ذهن تان نصب کنید و نگذارید گرفتار بازی ذهنی «همسر من و همسر دیگران» شوید.
یک فرمول طلایی
شما و همسرتان قرار است تا آخرین روز کنار هم باشید؛ همسر و همسفر تمام لحظات زندگی. اگر بخواهید عزیز ترین آدم زندگی تان را در کفه ترازو بگذارید و مدام او را در قیاس با دیگران بسنجید، حس بدی را به او خواهید داد که در این صورت در رابطه با شما نمی تواند احساس امنیت داشته باشد. بهتراست از فرمول طلایی گذاشتن خود در جای دیگران استفاده کنید. در این باره امام علی(ع) می فرماید:«آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نخواه. با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود».
اگر فقط به همین یک نکته در زندگی مشترک تان دقت کنید، خیلی زود خانه تان همان بهشت پر آرامشی می شود که دوست دارید. در مورد مقایسه همسرتان نیز بهتر است این نکته را رعایت کنید. آیا دلتان می خواهد مدام شوهر شما از زن های دیگر تعریف کند و کاستی هایتان را به رخ تان بکشد؟ مثلا بگوید همسر دوستم چقدر دستپخت خوبی دارد اما تو نمی توانی مانند او آشپزی کنی. اگر دوست ندارید این جمله را بشنوید پس به شوهرتان هم نگویید شوهر خواهرم چنین چیزی را خریده یا برای سفر چنان برنامه ای را ریخته است و تو اصلا به فکر رفاه و آسایش من نیستی. هرگاه می خواهید همسرتان را مقایسه کنید، به خودتان بگویید:آیا من هم دوست دارم او مرا باکسی مقایسه کند یانه؟ گاهی دور، گاهی نزدیک دورنمای زندگی دیگران، چیزی است که باعث می شود شما درگیر مقایسه شوید درحالی که ممکن است نمای نزدیک آن کاملا متفاوت باشد.
آنقدر متفاوت که به این نتیجه برسید زندگی خودتان و شرایط موجود بسیار بهتر از چیزی است که آرزویش را دارید.
جمله معروفی هست که می گوید:درون زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید. وقتی قرار است مهمان به خانه شما بیاید، همه چیز را مرتب می کنید. زندگی، شخصیت و روابط دیگران هم تزئین شده و مرتب شده، در معرض دید شما قرار می گیرد پس به جای خیره شدن به دیگران و مقایسه آنها با همسرتان، به کسی که انتخاب کرده اید، احترام بگذارید، او را همانطور که هست بپذیرید و دوست داشته باشید.
شش راهکار برای مقایسه نکردن
مقایسه شدن با دیگری، دو دسته افکار را ایجاد میکند: اول اینکه همسرتان ممکن است فکر کند بهاندازهی کافی برای شما خوب و قابلقبول و دوستداشتنی نیست. دوم اینکه ممکن است نگران شود که دیگر همهی علاقه و توجه شما را ندارد و شخص دیگری موفقشده توجه شما را جلب کند. هر دوی این نوع افکار ناراحتکننده و آزاردهنده هستند و هیچکس در میانهی چنین افکاری به تغییر و رشد و الگو گرفتن فکر نمیکند.
۱- مچ خودتان را قبل از بیان کردن بگیرید:
حتی اگر در فکرتان مقایسهی خاصی جرقه زد، آن را در همان ذهنتان برطرف کنید. میتوانید به ویژگیهای خوب همسرتان فکر کنید. سعی کنید به جای تمرکز کردن روی یک رویداد یا ویژگی خاص، تصویر کاملتری از همسرتان داشته باشید و به ذهنتان اجازه ندهید در بازی مقایسه بیفتد که چالهای است که میتواند مدام عمیقتر شود. پیشنهاد ما » چرا ما انسانها دائما خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم؟
۲- اگر خواستهای دارید از قول خودتان بیان کنید:
اگر واقعا خواستار تغییری در همسرتان هستید، اول با خودتان فکر کنید که این تغییر چیست. مثلا به او نگویید: «من میخواهم تو مرا بیشتر دوست داشته باشی!» به او بگویید: «دوست دارم تو هم مرا گاهی غافلگیر کنی، با کلام و هدیه و اتفاقهای خوب به من نشان بدهی که دوستم داری و نگذاری زندگیمان دچار روزمرگی شود.» استفاده از مثال رفتارهای بقیه ممنوع! خیلی نیاز به مثال داشتید، از فیلم یا سریالی که به تازگی با هم دیدهاید استفاده کنید نه یک فرد واقعی.
۳- به مردها احساس قوی و حامیبودن بدهید:
مردها لازم دارند احساس کنند که رویشان حساب میکنید. وقتی او را با دیگری مقایسه کنید، او حس میکند به اندازهی کافی قوی و حامی و بهدردبخور نیست. از کارهایی که میکند تعریف کنید. با تشکر کردن از او، احساس حامیبودن را به او بدهید و در او شوق بیشتر و بیشتر برای خانواده تلاشکردن را ایجاد کنید. لازم نیست نقش یک زن ضعیف را بازی کنید تا احساس مرد قوی بودن به او بدهید، فقط نشان بدهید که رویش حساب میکنید و به او اعتماد دارید.
۴- به زنها احساس خاصبودن بدهید:
همسر شما، زنی است که برای زندگیتان انتخاب کردهاید. اگر قرار است او واقعا بدرخشد و با انرژی برایتان زندگی شیرینی بسازد، به او احساس خاص بودن و خواستنیبودن بدهید. به جزئیات ظاهری او توجه کنید، دائم از او تعریف کنید و البته لازم است که این تعریف الکی نباشد چون زود میفهمد! هر چه بیشتر به او توجه کنید، او بیشتر و بیشتر سعی میکند ستارهی درخشان زندگی شما باشد. مقایسهی او با هر کسی، درخشش او را کم خواهد کرد چون حس میکند بهاندازهی کافی در چشم شما درخشان و خاص نیست.
۵- راهکارهای بهتر را برای لحظهی حساس بلد باشید:
ممکن است در عصبانیت و دلخوری جملات حاوی مقایسه به کار ببرید و بعد پشیمان شوید، بهتر است از قبل برایش فکر کرده باشید. مثلا بدانید ممکن است در بحث بر سر چه موضوعی از مقایسه استفاده کنید و در این بحثها سعی کنید تا مدت بیشتری سکوت کنید، یا خواستهی خودتان را از زبان خودتان و بدون مقایسه بیان کنید.
۶- در مورد تفاوتهایی که در کنترل خود فرد نیست، اصلا چیزی به زبان نیاورید:
اینکه همسرتان قدش کوتاه است، دست خودش نیست یا اینکه پدرش معتاد شده خارج از کنترل اوست، پس با بیان این موارد به همسرتان ضربه نزنید.
از سایت خوب تان ممنونم ! جالب بود !
جالب بود ! با سپاس از سایت خوب تان !